
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۳۳۹
۱
بزم برهم زدهای ای دل بر خشم به جوش
چشم از جنگ بغو غالب از اعراض خموش
۲
گرمیش شعله فروزان ز رخ ماه شعاع
تلخیش زهر چکان از دو لب زهر فروش
۳
خواب بیهوشی و کیفیت مستی ز سرش
جسته از پرزدن مرغ سراسیمه بهوش
۴
ضبط بیتابی خود کرده ولی در حرکت
پیرهن زان تن و اندام و قبا زان بر و دوش
۵
داغ دلهای فکار از حرکاتش به خراش
مرغ جانهای نزار از سکناتش به خروش
۶
سخنی کامده از حوصلهٔ ناطقه بیش
لب فرو بستنش از نطق فروبسته بگوش
۷
محتشم هرکه خورد باده به دشمن ناچار
کند آخر می اعراض بدین مرتبه نوش
تصاویر و صوت

نظرات