
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۳۵۳
۱
نه مینهم از دست عشق جام نشاط
نه میزنم به ره از بار هجر گام نشاط
۲
غم تو یافته چندان رواج در عالم
که از زمانه برافتاده است نام نشاط
۳
چرا به بزم وصال تو بیشتر ز همه
کشید شحنهٔ هجر از من انتقام نشاط
۴
دلا به سایهٔ غم رو که افتاب طرب
رسیده است دگر بر کنار بام نشاط
۵
کمال حوصله بنگر که مرغ دل هرگز
ز دام غم نرمید و نگشت رام نشاط
۶
زنند دست به دست از حسد تمام جهان
اگر زمانه به دستم دهد زمام نشاط
۷
به بزم عیش بده جای محتشم که بود
جفا کشان تو را بزم غم مقام نشاط
نظرات