
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۳۵۶
۱
به هجر یار که از غیر آن ندارم حظ
چنان که ز وصل آن چنان ندارم حظ
۲
به غیر حیرت عشقت چه باعث است ای گل
که چشم دارم و از گلستان ندارم حظ
۳
ز بس که خوردهام از قاصدان فریب اکنون
به هیچ مژده من بدگمان ندارم حظ
۴
نوید عمر ابد هم به گوش ناخوش نیست
که بی تو بس که به جانم ز جان ندارم حظ
۵
به هم زدی سفرم کاش خانمان سکون
که از وطن من بیخانمان ندارم حظ
۶
زهم ببر ز من ای همزبان که من بی او
زبان ندارم و از هم زبان ندارم حظ
۷
ره جهان دگر محتشم کنون سر کن
که بهر عمر چنین زین جهان ندارم حظ
تصاویر و صوت


نظرات