
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۳۶۷
۱
دهد اگرچه برون در بیشمار صدف
تو آن دری که برون ناید از هزار صدف
۲
برای چون تو دری شاید ای چکیدهٔ صنع
اگر دهان بگشاید هزار بار صدف
۳
عجب که تا به قیامت محیط هستی را
گران شود به چنین در شاهوار صدف
۴
توان گرفت بزر ز احترام گوشی را
که در راز تو را باشد ای نگار صدف
۵
شدست معتبر از خلعت تو مادر دهر
بلی ز پرتو در دارد اعتبار صدف
۶
به جنبش آمده تا بحر هستی از اثرش
چنین دری نفکنده است برکنار صدف
۷
به عهد محتشم از عقد نظم گوش جهان
چنان پر است که از در شاهوار صدف
نظرات