
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۳۶۸
۱
بعد مرگ من نکرد آن مه تاسف برطرف
میتوان مرد از برای او تکلف برطرف
۲
تا نگردد سیر عاشق بر سر خوان وصال
بود در منع زلیخا حق یوسف برطرف
۳
خاصه من کرده باغ وصل را اما در آن
بر تماشا نیستم قادر تکلیف بطرف
۴
فیض من بنگر که چون رفتم به بزمش صد حجاب
در میان آمد ولی شد بی توقف برطرف
۵
چند آری در میان تعریف بزم صوفیان
باده صافی به دست آور تصرف بر طرف
۶
بخت ساعت ساعتم از وصل سازد کامیاب
گر شود از وعدهای او تخلف برطرف
۷
محتشم مرد و ز تیغش مشکل خود حل نساخت
تا ابد مشکل که گیرد زین تاسف برطرف
تصاویر و صوت


نظرات