
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۳۷۱
۱
بیچاره باشد همواره عاشق
عشق این چنین است بیچاره عاشق
۲
گردون نگردد روزی که گردد
از کوی معشوق آواره عاشق
۳
صد پاره شد دل اما همان هست
بر روی خوبان هر پاره عاشق
۴
گر سر کشیدی یکباره معشوق
از پا فتادی صد باره عاشق
۵
گر شرم بودی هرگز نکردی
در روی معشوق نظاره عاشق
۶
نبود گر آدم ای ترک خونخوار
خواهی تراشید از خارهٔ عاشق
۷
حسنت فزون باد تا محتشم را
بینند یاران همواره عاشق
نظرات