محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۳۷۲

۱

ز تب نالان شدی جانان عاشق

بلا گردان جانت جان عاشق

۲

ز سوز نالهٔ عاشق گدازت

به گردون می‌رسد افغان عاشق

۳

تب گرم تو عالم را سیه کرد

ز خود بر سینهٔ سوزان عاشق

۴

دمی صد بار از درد تو می‌مرد

اجل می‌برد اگر فرمان عاشق

۵

به بالینت دمی نبود که گرید

نیالاید به خون دامان عاشق

۶

کشی گر آهی از دل خیزد آتش

ز جان عاشقان جانان عاشق

۷

به جان محتشم نه درد خود را

که باشد درد و محنت زان عاشق

تصاویر و صوت

نظرات