محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۳۸

۱

ای گوهر نام تو تاج سر دیوان‌ها

ذکر تو به صد عنوان آرایش عنوان‌ها

۲

در ورطهٔ کفر افتد انس و ملک ار نبود

از حفظ تو تعویذی در گردن ایمان‌ها

۳

ای کعبهٔ مشتاقان دریاب که بر ناید

مقصود من گم ره از طی بیابان‌ها

۴

جان رخش طرب تازد چون ولوله اندازد

غارتگر عشق تو رد قافلهٔ جان‌ها

۵

شد در ره او جسمم با آن که ز خوبان بود

این کشتی بی‌لنگر پروردهٔ طوفان‌ها

۶

آن ابر کرم کز فیض مشتاق خطاشوییست

حاشا که بود در هم ز آلایش دامان‌ها

۷

چون محتشم از دردش می‌کاهم و می‌خواهم

رنجوری خود در خود مهجوری درمان‌ها

تصاویر و صوت

نظرات