محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۳۹۲

۱

لب پر سوال بر سر راهی نشسته‌ام

سائل نیم به وعده ماهی نشسته‌ام

۲

زان شمع بس که داشته‌ام دوش اضطراب

گاهی چو شعلهٔ خاسته گاهی نشسته‌ام

۳

گل می‌دمد ز دامن و چشمم که روز و شب

با دستهٔ گلی چو گیاهی نشسته‌ام

۴

صیادوار ز آهوی دیر التفات او

پیوسته در کمین نگاهی نشسته‌ام

۵

دل ساخت سینه را سیه از دود خود ببین

در پهلوی چه خانهٔ سیاهی نشسته‌ام

۶

روز فریب بین که گذشت است محتشم

سالی که من به وعده ماهی نشسته‌ام

تصاویر و صوت

نظرات