
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۴۰
۱
عجب گیرنده راهی بود در عاشق رباییها
نگاه آشنای یار پیش از آشناییها
۲
ز حالت بر سر تیر اجل در رقص میرد
دل نخجیر را هر نغمه زان ناوکساییها
۳
نیاری پای کم ای دل که خواهد کرد ناز او
به جنس پربهای خود خریدارآزماییها
۴
به جایی میرسد شخص هوس در ملک خود کامان
که آنجا زا وفا به مینماید بیوفاییها
۵
در و دیوار معبدهاست از حرف ظهور او
که خواهد شد به رسوایی بدل آن نارساییها
۶
به این صورت که زادت مادر ایام دانستم
که در عهد تو خواهد داد داد فتنهزاییها
۷
چو دادی محتشم وی را به خود راهی چه سودا کنون
ز دست تندخوییهاش این انگشتخاییها
تصاویر و صوت


نظرات
سفید