محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۴۲۴

۱

به بزم او حریفان را ز مستی دست و پا بوسم

به این تقریب شاید دست آن کان حیا بوسم

۲

دهم در خیل مستان تن به بدمستی که هر ساعت

روم خواهی نخواهی دست آن شوخ بلا بوسم

۳

چو جنگ آغازد آن بدخو نیاید بر زمین پایم

ازین شادی که دستش در دم صلح و صفا بوسم

۴

خون آن مستی که او خنجر کشد من چون گنه‌کاران

گهش قربان شوم از عجز و گاهی دست و پا بوسم

۵

زمین بوس در آن را گر نیم لایق اجازت ده

که از بیرون دردیوار آن دولت سرا بوسم

۶

دهندم تا ز ماوای سگ کویت نشان تا کی

سر بیگانه گردم خاک پای آشنا بوسم

۷

کبوتر نامه ز آن دلبر چو آرد محتشم شاید

کنم پرواز اگر چون مرغ و بالش در هوا بوسم

تصاویر و صوت

هفت دیوان محتشم کاشانی ـ ج ۲ (شامل دیوان های شبابیه، صبائیه، جلالیه، نقل عشاق، ضروریات و معمیات) به کوشش عبدالحسین نوایی و مهدی صدری - علی بن احمد محتشم کاشانی - تصویر ۴۳۰

نظرات