
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۴۲۷
۱
کو اجل تا من نقاب تن ز جان خود کشم
بیحجاب این تحفه پیش دلستان خود کشم
۲
بار دیگر خاکپایش گر به دست افتد مرا
توتیا سازم به چشم خونفشان خود کشم
۳
میدهم خط غلامی نو خطان شهر را
تا به تقریب این سخن از دلستان خود کشم
۴
راز خود گفتم چو بلبل خوار کرد آن گل مرا
آه تا کی خواری از دست زبان خود کشم
۵
از اجل خواهم امانی محتشم کاین نظم را
تحفه سازم پیش یار نکتهدان خود کشم
تصاویر و صوت


نظرات