محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۴۴۲

۱

کو دل که محو نرگس جادو فنت شوم

مستغرق نظاره مرد افکنت شوم

۲

چون گشته‌ای به دشمن ناموس خویش دوست

اینست دوستی، به که چنان دشمنت شوم

۳

از غیرتم برین که به من نیز این چنین

بی‌قیدوار دوست شوی دشمنت شوم

۴

پا می‌کشد ز مزرع دل وصل خوشه‌چین

تا غافل از محافظت خرمنت شوم

۵

پیراهن تو قصد تو خواهد نمود اگر

یک جامه وار دور ز پیراهنت شوم

۶

جان هر قدر که بایدت ای دل قبول کن

گر باقی‌آوری قدری من تنت شوم

۷

غافل نگردم از پی موری چو محتشم

مامور اگر به ناظری خرمنت شوم

تصاویر و صوت

هفت دیوان محتشم کاشانی ـ ج ۲ (شامل دیوان های شبابیه، صبائیه، جلالیه، نقل عشاق، ضروریات و معمیات) به کوشش عبدالحسین نوایی و مهدی صدری - علی بن احمد محتشم کاشانی - تصویر ۲۳۰

نظرات

user_image
آراد
۱۳۹۳/۱۱/۰۶ - ۰۵:۳۶:۵۳
سلاممصراع چهارم "جان" درست است نه "جغان"مصراع هشتم غاقل به غافل اصلاح شود