محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۴۴۸

۱

به من حیفست شمشیر سیاست‌دار عبرت هم

که بردم جان ز هجر و می‌برم نام محبت هم

۲

یک امشب زنده‌ام از بردن نامت مکن منعم

که فردا بی‌وصیت مرده باشم بی‌شهادت هم

۳

تو چون با جور خوش داری خوشا عمر ابد کز تو

کشم بار جفا تا زنده باشم بار منت هم

۴

به نوعی کرده درخواهم غم افسانهٔ عشقت

که بیدارم نسازد نفخه صور قیامت هم

۵

به بزمت غیر پر گردیده گستاخ آمدم دیگر

که دست قدرتش کوتاه سازم پای جرات هم

۶

مده با خود مجال دستبازی باد را ای گل

که جیب حسن ازین دارد خطر دامان عصمت هم

۷

سگی ناآشنائی کز وجودش داشتی کلفت

هوای آشنائی با تو دارد میل الفت هم

۸

کسی کز بیم من در صحبت او لال بود اکنون

زبان گر دست پیدا دار و آهنگ نصیحت هم

۹

ز محرم بودن بزمش ملاف ای مدعی کانجا

مرا پیش از تو بود این محرمی بیش از تو حرمت هم

۱۰

ز قرب غیر خاطر جمع‌دار ای محتشم کانجا

قبول اندر تقرب دخل دارد قابلیت هم

تصاویر و صوت

دیوان مولانا محتشم کاشانی (شامل رساله جلالیه، نقل عشاق، قصاید، غزلیات، مناقب، مراثی، قطعات، رباعیات، مثنویات) به کوشش مهرعلی گرگانی - محتشم کاشانی - تصویر ۴۵۱

نظرات