محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۴۵۲

۱

بس که ماندیم به زنجیر جنون پیر شدیم

با قد خم شده طوق سر زنجیر شدیم

۲

در جهان بس که گرفتیم کم خود چو هلال

آخرالامر چو خورشید جهانگیر شدیم

۳

بعد صد چله به قدی چو کمان در ره عشق

یکی از خاک نشینان تو چون تیر شدیم

۴

قلعهٔ تن که خطر از سپه تفرقه داشت

زان خطر کی به در از رخنهٔ تدبیر شدیم

۵

رد نشد تیر بلای تو به تدبیر از ما

ما همانا هدف ناوک تقدیر شدیم

۶

داد دادیم وفا را و ز بدگوئی غیر

متهم پیش سگان تو به تقصیر شدیم

۷

محتشم عشق و جوانی و نشاط از تو که ما

در غم و محنت آن تازه جوان پیر شدیم

تصاویر و صوت

نظرات