
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۴۶۳
۱
ای صبا درد من خسته به درمان برسان
یعنی از من بستان جان و به جانان برسان
۲
نامه ذره به خورشید جهانآرا بر
تحفهٔ مور به درگاه سلیمان برسان
۳
عذر کم خدمتی بنده به مولا کن عرض
آستان بوسی درویش به سلطان برسان
۴
شرح افتادگی من چو شنیدی برخیز
در خرام آی و به آن سرو خرامان برسان
۵
سر به سر قصهٔ احوالم اگر گوش کند
زود برگرد و به من مژدهٔ احسان برسان
۶
ورنه بنشین و به قانون شفاعت پیشش
نامه آغاز کن و قصه به پایان برسان
۷
نامه گر کار به جائی نرساند زنهار
تو به فریاد رس او را و به افغان برسان
۸
از پی روشنی دیدهٔ احباب آنجا
بوی پیراهنی از مصر به کنعان برسان
۹
محتشم باز به عنوان وفا مشهور است
قصه کوتاه کن و نامه به عنوان برسان
نظرات