
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۴۶۷
۱
ای نگاهت آهوان را گرم بازی ساختن
کمترین بازی سوار از پشت زین انداختن
۲
غمزهات شغل آن قدر دارد که در صید افکنی
میتواند کم به بسمل ساختن پرداختن
۳
هرکه را زخمی زدی سر در قفای او منه
صید ناوک خورده را در پی چه لازم تاختن
۴
کام جویان را مده در بزم جای ماه که هست
نقد عصمت باختن عشق از هوس نشناختن
۵
ظلم بیداد است اما آتشی بیدود نیست
بیکسان را سوختن با ناکسان در ساختن
۶
مهر ورزان راست وجه آزمون از روی زرد
نقد جان در بوته غم بردن و به گداختن
۷
محتشم میآورد بر لشگر عزت شکست
پیش خوبان دم به دم رایت ز آه افراختن
نظرات