
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۴۸۲
۱
ساخت شب مرا سیه دود دل فکار من
روزم اگر چنین بود وای به روزگار من
۲
چون دهد از غم توام آه به باد نیستی
آینهٔ سپهر را تیره کند غبار من
۳
ابر بلابرون خیمه ز موج خیز غم
چون ز درون علم کشد آه شراره بار من
۴
تا تو قرار دادهای قتل مرا به تیغ خود
صبر فرار کرده است از دل بیقرار من
۵
تا ز نظارهات مرا ساخت به عشق مبتلا
گوشه بگوشه میجهد چشم گناهکار من
۶
به ز نخست محتشم باز رسم به کار خود
گر دگر آن غزاله را چرخ کند شکار من
نظرات