
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۴۸۸
۱
ای به بالا فتنه سرگردان بالای تو من
ای سراپا ناز قربان سراپای تو من
۲
با وجود جلوهٔ تو خلق حیران منند
بس که حیران گشتهام برقد رعنای تو من
۳
کرده چشم نیمبازت رخنه در بنیاد جان
این چه چشمست ای شهید چشم شهلای تو من
۴
تا نگردد خواری من برملا پیش کسان
مینوازی بنده را ای بندهٔ رای تو من
۵
بندبندم بگسل از هم گرنباشم روز حشر
بند بر دل مانده زلف سمن سای تو من
۶
چون برون آرم سر از خاک لحد باشم هنوز
پای در گل از خیال نخل بالای تو من
۷
در صف دیوانگان کوی عشقم جا مباد
گر خلاصی جویم از زنجیر سودای تو من
۸
دست من گیر ای گل رعنا که هستم از فراق
خار در پا رفته راه تمنای تو من
۹
محتشم تا خسروان را مجلس آراید به شعر
پادشاه او تو باشی مجلس آرای تو من
تصاویر و صوت

نظرات
فریدون قاسمی
آراد
حسین