
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۴۹۱
۱
چو میخواهد که نامم نشنود بیگانه رای من
ازو بیگانه بادا هرکه باشد آشنای من
۲
ز رغم من به نوعی مدعی را کام میبخشی
که میخواهد باخلاص از خدای من بقای من
۳
بکش گر درخور بخشش نیم تا کی روا داری
به بدخواه از پی درخواه جز می التجای من
۴
چو فرمائی که خاصانت به بزم آرند یاران را
به حاجب هم به جنبان گوشهٔ چشمی برای من
۵
ز قرب یار ننهادم ز جای خود قدم بالا
چها در سر گرفتی غیر اگر بودی به جای من
۶
به تشریف غلامی گر بلند آوازهام سازی
زند بر بام چرخ ایام کوس کبریای من
تصاویر و صوت


نظرات