
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۵۰
۱
بزم پر فتنه از آن طرز نگاهست امشب
فتنه در خانه آن چشم سیاهست امشب
۲
دی گریبان رد حسن مه کنعانی بود
از صفا تابده پنجهٔ ماهست امشب
۳
دوشم از عشق نهان هر گوهر راز که بود
پیش آن بت همه در رشتهٔ آهست امشب
۴
به نظر بازی من گرنه گمان برده چرا
کار چشمش همه دزدیده نگاهست امشب
۵
بهر ضبط من مجنون که کهن سلسلهام
فتنه از گیسوی او سلسله خواهست امشب
۶
حسن را این همه بر آتش رخسارهٔ او
دامن افشانی از آن طرف کلاهست امشب
۷
میرسد یار کشان دامن و در بزم خروش
که آستان روب گدا دامن شاهست امشب
۸
بر چو من پر گنهی دم به دم از گوشهٔ چشم
نگه او اثر عفو گناهست امشب
۹
محتشم پیک نظر گرنه سبک پاست چرا
کوه تمکین توبی وزن چو کاهست امشب
تصاویر و صوت


نظرات