
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۵۰۱
۱
بر رخ به قصد دل منه زلف دو تا را بیش از این
در کشور خود سر مده خیل بلا را بیش از این
۲
صد ره شکست ای رشک مه حسنت دل و دین را سپه
برطرف مه طرف کله مشکن خدا را بیش از این
۳
دل کرده ساز ای نوش لب در وعده قانونی عجب
گر داری آهنگ طرب بنواز ما را بیش از این
۴
نخل ترت در پیرهن چون نیکشر شد پرشکن
محکم مبند ای سیمتن بند قبا را بیش از این
۵
میدان ظلم از اشک ما شد جای لغزشهای پا
جولان مده بهر خدا رخش جفا را بیش از این
۶
ای دل که میآمد روان تیرش ز قدرت بر نشان
ترسم نداری در کمان تیر دعا را بیش از این
۷
پرسان ز حال محتشم هستی ولی بسیار کم
پرسند ارباب کرم حال گدا را بیش از این
تصاویر و صوت


نظرات
سید احمد مجاب