
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۵۲۰
۱
ای گردن بلند قدان در کمند تو
رعنائی آفریده قد بلند تو
۲
بر صرصری سوار وز دل میبرد قرار
طرز گران خرامی رعنا سمند تو
۳
خوش نرخ خندهٔ تو به بازار آرزو
افکنده در مزاد لب نوشخند تو
۴
من چون کنم که طور بد ناپسند من
گردد پسند خاطر مشکل پسند تو
۵
چندم فتاده بینی و گوئی که کیست این
بیمار تو شکسته تو دردمند تو
۶
دردت مباد و باد بر آتش سپندوار
چشم حسود از پی دفع گزند تو
۷
قتلش رواست گر همه صید حرم بود
آن صید کاضطراب کند در کمند تو
۸
باید که به نواخت ز صید گریزپای
آن صید به که دست دهد خود به بند تو
۹
پای گریز محتشم از دور بسته است
عشق دراز سلسلهٔ صید پند تو
تصاویر و صوت

نظرات