
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۵۳۱
۱
امشب اندر بزم آن پرهیز فرما پادشاه
دیده را ضبط نگه کار است و دل را ضبط آه
۲
از برای یک نگه بر روی آن عابد فریب
میتوان رفتن به زیر بار یک عالم گناه
۳
بسته چشم آن بت ز من اما کجا آن شوخ چشم
میتواند داشت خود را از نگه کردن نگاه
۴
صبر کن ای دل که از لذت چشانیهای اوست
وعدههای دیر دیر و لطفهای گاه گاه
۵
زان نگه قطع نظر به کز پی تقریب آن
بر رقیبان نیز یک یک بایدش کردن نگاه
۶
داغ مجنون راز وصل آن نیم مرهم بس نبود
کاشکی یک بار دیگر ناقه گم میکرد راه
۷
رو به صبر و طاقت و تمکین منازای محتشم
خیل غم چون بر نشیند یک سوار و صد سپاه
تصاویر و صوت

نظرات