
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۵۵۵
۱
مرا به دست غم خود گذاشتی رفتی
غم جهان همه بر من گماشتی رفتی
۲
سواد خط مژهام زان فراق نامه سترد
که در وداع بنامم گذاشتی رفتی
۳
دل از وفا به تو میداد دست عهد ابد
ازو تو عهد گسل واگذاشتی رفتی
۴
به غیر حسرت و مردن بری نداد آن تخم
که در زمین دل خسته کاشتی رفتی
۵
لوای هجر که یک چند بود افکنده
تو در شکست غمش برفراشتی رفتی
۶
مرا که ابرش ادبار بد به زین ماندم
تو زین بر ابلق اقبلال داشتی رفتی
۷
دگر به زیستن محتشم امید مدار
چنین که در تب مرگش گذاشتی رفتی
تصاویر و صوت

نظرات