محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۵۵۶

۱

به رقیب سفری وعدهٔ رفتن دادی

رقتی و تفرقه را سر به دل من دادی

۲

ملک وصلی که حسد داشت بر او دشمن و دوست

یک سر از دوست گرفتی و به دشمن دادی

۳

بر طرف باد گوارائی از آن نعمت وصل

که ز یک شهر گرفتی و به یک تن دادی

۴

غیر من بوی می هر که درین بزم شنید

همه را گل به بغل نقل به دامن دادی

۵

باد تاراج ز هر جا که برآمد تو تمام

سر به خاکستر این سوخته خرمن دادی

۶

تیغ تقدیر که بد در کف صیاد اجل

تو گرفتی و به آن غمزه پر فن دادی

۷

محتشم دیر نکردی به وی اظهار نیاز

نیک رفتی که مرا زود به گشتن دادی

تصاویر و صوت

هفت دیوان محتشم کاشانی ـ ج ۱ (دیوان شیبیه) به کوشش عبدالحسین نوایی و مهدی صدری - علی بن احمد محتشم کاشانی - تصویر ۸۰۰

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۴/۲۹ - ۱۷:۲۴:۴۶
فن به معنی شگرد و هنر فارسی است به لری یک دال در اخر هم دارد یعنی فند ، فندی به لری یعنی مؤذی حیله گر انکس که شگرد های نابکار دارد ! ترفند به فارسی نشان از موقعی دارد که این دال هنوز بوده است .