
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۵۶۳
۱
این طلعت و رخسار که دارد که تو داری
این قامت و رفتار که دارد که تو داری
۲
لب شهد و حدیثت شکر است ای گل خندان
این شهر شکربار که دارد که تو داری
۳
چشم تو به یک چشم زدن خون دلم خورد
این نرگس خون خوار که دارد که تو داری
۴
ای در تن هر گلبنی از رشگ تو صد خار
این گلبن بیخار که دارد که تو داری
۵
قهر تو به اغیار به از لطف تو با ماست
این لطف به اغیار که دارد که تو داری
۶
پیوسته کنی نسبتم ای گل به رقیبان
زین گونه مرا خوار که دارد که تو داری
۷
داری همه دم محتشم آزار دل از یار
این یار دل آزار که دارد که تو داری
تصاویر و صوت

نظرات