
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۵۷۱
۱
توسن حسن کرده زین طفل غیور سرکشی
تا تو نگاه کردهای گشته بلند آتشی
۲
سکه عشق میشود تازه که باز از بتان
نوبت حسن میزند کودک پادشه وشی
۳
گشته به قصد بیدلان مایل خانه کمان
صید فکن خدنگی از پادشاهانهتر کشی
۴
سهم کشنده ناوکی میکشدم که در پیم
داده عنان رخش کین صید کشی کمان کشی
۵
در حرکات پشت زین هست سبکتر از صبا
آن که بپا نشست ازو کوه کشیده ابرشی
۶
ای منم از خمار غم کز تازه دگر
ساقی عشق در قدح کرده شراب بیغشی
۷
باز به بزم زلف را دام که کرده بودهای
کامد از انجمن برون محتشم مشوشی
نظرات