
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۵۸۰
۱
ز اشک سرخ برای نزول جانانی
شدست خانهٔ چشمم نقش ایوانی
۲
مباش این همه ای گنج حسن در دل غیر
بیا که هست مرا نیز کنج ویرانی
۳
به لاله زار دل داغدار من بگذر
که دهر یاد ندارد چنین گلستانی
۴
چه شد که گر از بیتکلفی یک بار
شود مقام گدا تکیهگاه سلطانی
۵
به نیم جان که دلم راست شاه من چه عجب
گر انفعال کشد پیش چون تو مهمانی
۶
به دود مجمره حاجت ندارد آن محفل
که سازیش تو معطر به گرد دامانی
۷
درآ ز در ای جان که محتشم بیتوست
مثال صورت دیوار و جسم بیجانی
تصاویر و صوت

نظرات