
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۵۸۸
۱
نگشتی یار من تا طور یاریهای من بینی
نبردی دل ز من تا جانسپاریهای من بینی
۲
ندادی اختیار کشتن من ترک چشمت را
که در جان باختن بیاختیاریهای من بینی
۳
دگرگون حال زان خالم نکردی تا حسودان را
بر آتش چون سپند از بیقراریهای من بینی
۴
گران بارم نکردی از غم مردآزمای خود
که با نازکدلیها بردباریهای من بینی
۵
نشد در جام بهر امتحانم بادهٔ وصلت
که با چندین هوس پرهیزگاریهای من بینی
۶
به قصد جان نخواندی دادی از نقد وفا بر من
که در نرد محبت خوشقماریهای من بینی
۷
نکردی محرم رازم که بهر امتحان هم خود
به غمازی درآیی رازداریهای من بینی
۸
نکردی ذکر خود را زیور لفظم که چون خوانی
کتاب عاشقان را یادگاریهای من بینی
۹
نشد کاری به جنبش کلک فکر محتشم یعنی
نگار من شوی دیواننگاریهای من بینی
تصاویر و صوت

نظرات