
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۶۷
۱
رخت که صورت صنع آشکار از آن پیداست
نشان دقت صورت نگار از آن پیداست
۲
قدت که بر صفتش نیست هیچ کس قادر
کمان قدرت پروردگار از آن پیداست
۳
سرت که گرم می لطف بود دوش امروز
گرانی حرکات خمار از آن پیداست
۴
به زیر دامن حسنت نهفته است هنوز
خطی که گرد گلت صد بهار از آن پیداست
۵
کمان سخت کش است ابرویت ولی کششی
به جانب همه بیاختیار از آن پیداست
۶
کرشمه سازی از آن چشم را چه نام کنم
که عشوههای نهان صد هزار از آن پیداست
۷
ز بیقراری زلفت جز این نمیگویم
که حال محتشم بیقرار از آن پیداست
نظرات