
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۹
۱
مبین به چشم کم ای شوخ نازنین ما را
گدای کوی توام همچنین مبین ما را
۲
هنوز سجدهٔ آدم نکرده بود ملک
که بود گرد سجود تو بر جبین ما را
۳
گذر به تربت ما یار کمتر از همه کرد
گمان به یاری او بود بیش ازین ما را
۴
به دستیاری ما ناید آن مسیح نفس
اگر بود ید بیضا در آستین ما را
۵
طبیب ما که دمش پاس روح میدارد
چه حکمت است که میدارد اینچنین ما را
۶
نگین خاتم عشق است گوهر دل و نیست
به غیر حرف وفا نقش آن نگین ما را
۷
بلا گزینی ما اختیاری ما نیست
خدا نداده دل عافیت گزین ما را
۸
گناه یک نفس آن مه به مجلس از ما دید
که بند کرد در آن زلف عنبرین ما را
۹
ز آه ما به گمانی فتاده بود امشب
که مینمود پیاپی به همنشین ما را
۱۰
بیار پیک نظر محتشم نهفته فرست
که قاطعان طریقند در کمین ما را
نظرات
فاطمه
علی احمدی