
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۹۳
۱
گل چهرهای که مرغ دلم صید دام اوست
زلفش بنفشهایست که سنبل غلام اوست
۲
همسایهام شده مه نو آن که ماه نو
فرسوده خشتی از لب دیوار و بام اوست
۳
صیت سبک عیاری من در جهان فکند
سنگین دلی که سکهٔ تمکین به نام اوست
۴
در مرده جنبش آید اگر خیزد از زمین
آن فتنه زمان که قیامت قیام اوست
۵
هرچند نیست کار دل من به کام من
من خوش دلم به اینکه دل من به کام اوست
۶
برتافته است مدعیم دست اختیار
از بس که بازویش قوی از اهتمام اوست
۷
محروم نیست از شکرستان او کسی
جز محتشم که طوطی شیرین کلام اوست
تصاویر و صوت

نظرات