
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۹۶
۱
مدعی که آتش اعراض فروزندهٔ توست
مدعای دل او سوختن بندهٔ توست
۲
گر کنی پرسش و بی جرم بود چون باشد
تهمت آلود گنه کاین همه شرمندهٔ توست
۳
آن که افکنده به همت دو جهان را ز نظر
این گمان میکندش کز نظر افکندهٔ توست
۴
کم مبادا که طراوت ده باغ طربست
گریهٔ بنده که آب چمن خندهٔ توست
۵
محتشم کز چمن وصل تواش رانده فلک
بندهٔ ریشهٔ امید ز دل کندهٔ توست
تصاویر و صوت

نظرات