
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۱۱۲ - وله ایضا
۱
ای نمایان سهیل اوج وجود
کافتاب سپهر ایجادی
۲
وی همایون نگین خاتم جود
که چو حاتم به بذل معتادی
۳
دل ویران هرکه بود نهاد
ز التفات تو رو به آبادی
۴
در ترازوی جود سنگ سبک
بهر هیچ آفریده ننهادی
۵
لیک نوبت به دوستان چو رسید
تو به راه تغافل افتادی
۶
وه چه گفتم تو حاتم ید جود
از کرام داد حاتمی دادی
۷
آشکارا اگر چه بر رخ ما
در احسان خویش بگشادی
۸
خدمت چند روزهٔ ما را
دستمزد نکو فرستادی
تصاویر و صوت


نظرات