
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۱۱۴ - در عزل گوید
۱
سرور عادیان سر غولان
آن که نبود به هیاتش دگری
۲
وان بزرگ شترلبان که بود
پیش او صد نواله ماحضری
۳
بودی او را برادر کوچک
دادی ار عوج را خدا پسری
۴
قلب بسیار بوده رد عالم
لیک از وی نبوده قلب تری
۵
خر دزدیده رنگ کرده فروخت
کس به این رنگ دیده دزد خری
نظرات