
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۳۰ - در تقاضای صله فرماید
۱
ای به ذات کریم بیهمتا
وی به طبع سلیم بیمانند
۲
وی به نخجیر گاه دهر تو را
شیر گردون کمینه صید کمند
۳
ظل قدرت چو آسمان عالی
قدر ظلت چو آفتاب بلند
۴
در رهت همچو بندگان همه روز
خور به تشریف چاکری خرسند
۵
بر درت همچو چاکران همه شب
مه به عنوان بندگی دربند
۶
افتابا سپهر ایوا نا
ای به عونت سپهر حاجتمند
۷
وی به لطف تو چرخ اطلس بود
از مه و افتاب زیور بند
۸
خلعتی کز تن مبارک خود
وعده کردی به این فقیر نژند
۹
بس که میباید از تن تو شرف
که نیاید ز خلق چشم گزند
۱۰
ترسم آن دم که لطف فرمائی
از بر من فرشتهها به برند
تصاویر و صوت

نظرات