
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۴۴ - وله ایضا
۱
ای چراغ منتظر سوزان که میباید مرا
بهر برخورداری از هر وعدهات عمری دگر
۲
وی خدیو صبر فرمایان که میباید تو را
بینوائی بر در از ایوب صبر اندوزتر
۳
با وجود آن که دست درفشانت مسرفی است
کز عطای اوست کان در خوف و دریا در خطر
۴
در بنای مستقیم الجود میریزد مدام
از نی کلکت شکر همچون نبات از نیشکر
۵
محتشم که امسال افلاسش فزونست از قیاس
از شما انعام خواهد بیشتر از پیشتر
۶
پیشت آمد به هر حال کردن اندک زری
با تمنای مطول با متاع مختصر
۷
از برای او به جای زر فرستادی نبات
تا زبانش دیرتر در جنبش آمد بهر زر
۸
سرکهٔ مفت از عسل با آن که شیرینتر بود
این نبات مفت بود از زهر قاتل تلختر
تصاویر و صوت


نظرات