
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۸۵ - وله ایضا
۱
آن خداوند محتشم چاکر
که فزونست حشمتش ز جهان
۲
دی برسم عیادتم از خاک
برگرفت آن نهایت احسان
۳
چون تو را دیدن عرق ز عرق
سوز بیمار راست شعله نشان
۴
لطف دیگر علاوه این ساخت
از کف زر نثار سیم افشان
۵
که به حکمت در انجمن سازد
غرق دریای انفعالم از آن
۶
من که چون خسته عرق کرده
یافت در دم به یک نفس درمان
۷
عذر آن شهریار اگر خواهم
که بخواهم به کلک یا به زبان
۸
بایدم ساخت دایم الحرکت
هر دو را تا به انقراض زمان
نظرات