نصرالله منشی

نصرالله منشی

بخش ۹

در جمله نزدیک آمد که این هراس ضجرت بر من مستولی گرداند و به یک پشت پای در موج ضلالت اندازد. چنانکه هردو جهان از دست بشود. باز در عواقب کارهای عالم تفکری کردم و موونات آن را پیش دل و چشم آوردم، تا روشن گشت که نعمت‌های این جهانی چون روشنایی برق بی دوام و ثبات است. و با این همه مانند آب شور که هرچند بیش خورده شود تشنگی غالب تر گردد، و چون خمره پر شهد مسموم است که چشیدن آن کام را خوش آید لکن عاقبت به هلاک کشد، و چون خواب نیکوی دیده آید بی شک در اثنای آن دل بگشاید اما پس از بیداری حاصل جز تحسر و تاسف نباشد؛ و آدمی را در کسب آن چون کرم پیله دان که هرچند بیش تند بند سخت گردد و خلاص متعذرتر شود.

و با خود گفتم چنین هم راست نیاید که از دنیا به آخرت می‌گریزم و از آخرت به دنیا و، عقل من چون قاضی مزور که حکم او در یک حادثه بر مراد هر دو خصم نفاذ می‌یابد.

۳

گر مذهب مردمان عاقل داری

یک دوست بسنده کن که یک دل داری

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)
۱۴۰۲/۰۸/۲۴ - ۰۲:۱۱:۰۳
    گر  مذهبِ  مردمانِ  عاقل  داری یک دوست بسنده کن که یک دل داری