نصرالله منشی

نصرالله منشی

بخش ۱ - باب گربه و موش

رای گفت شنودم مثل آن کس که بی فکرت و رویت خود را در دریای حیرت و ندامت افگند و بسته دام غرامت و پشیمانی گردانید. اکنون بازگوید داستان آنکه دشمنان انبوه از چپ و راست و پس و پیش او درآیند چنانکه در چنگال هلاک و قبضه تلف افتد، پس مخرج خویش در ملاطفت و موالات ایشان بیند و جمال حال خود لطیف گرداند و به سلامت بجهد و عهد با دشمن به وفا رساند. و اگر این باب میسر نشود گرد ملاطفت چگونه درآید و صلح به چه طریق التماس نماید؟

برهمن جواب داد که: اغلب دوستی و دشمنایگی قایم و ثابت نباشد، و هر‌آینه بعضی به حوادث روزگار استحالت پذیرد. و مثال آن چون ابر بهاری‌ست که گاه می‌بارد وگاه آفتاب می‌تابد و آن را دوامی و ثباتی صورت نبندد.

سحابة صیف لیس یرجی دوامها.

و وفاق زنان و قربت سلطان و ملاطفت دیوانه و جمال امرد همین مزاج دارد و دل در بقای آن نتوان بست؛ و بسیار دوستی است که به کمال لطف و یگانگی رسیده باشد و نما و طراوت آن بر امتداد روزگار باقی مانده، ناگاه چشم زخمی افتد و به عداوت و استزادت کشد؛ و باز عداوت‌های قدیم و عصبیت‌های موروث به‌یک مجاملت ناچیز گردد و بنای مودت و اساس محبت موکد و مستحکم شود. و خردمند روشن رای در هر دو باب بر قضیت فرمان حضرت نبوت رود -قال النبی صلی الله علیه و علی آله «احبب حبیبک هوناما، عسی ان یکون بغیضک یوما ما؛ و ابعض هونا ما، عسی این یکون حبیبک یوما ما». نه تالف دشمن فروگذارد و طمع از دوستی او منقطع گرداند و نه بر هر دوستی اعتماد کلی جایز شمرد و به وفای او ثقت افزاید. و از مکر دهر و زهر چرخ در پریشان گردانیدن آن ایمن شود. و اما عاقبت اندیش التماس صلح و مقاربت و دشمن را غنیمت پندارد چون متضمن دفع مضرتی و جر منفعتی باشد برای این اغراض که تقریر افتاد. و هرکه در این معانی وجه کار پیش چشم داشت و طریق مصلحت به‌وقت بدید به‌حصول غرض و نجح مراد نزدیک نشیند، و به فتح باب دولت و طلوع صبح سعادت مخصوص گردد. و از قرائن و اخوات آن، حکایت گربه و موش است. رای پرسید که: چگونه است؟

گفت:

تصاویر و صوت

کلیله و دمنه به کوشش محمد روشن - ابوالمعالی نصرالله منشی - تصویر ۲۶۵
کلیله و دمنه به تصحیح آیت‌الله حسن‌زاده آملی - تصویر ۳۶۲

نظرات

user_image
ابوالفضل مهدوی فر
۱۳۹۶/۱۲/۰۴ - ۰۲:۱۵:۰۹
سلامدر خط 10 عبارت «باز عداوتهای قدیم و عصبیتهای موروث بیک مجاملت ناچیز گرد»، مجاملت به اشتباه محاملت نوشته شده است.
user_image
طهرانی اصل
۱۳۹۷/۰۹/۲۱ - ۱۴:۴۴:۵۹
چقد سخته اینا مخم سوت کشید حتی نمیشه خوند
user_image
ما را همه شب نمی برد خواب
۱۳۹۷/۰۹/۲۲ - ۰۳:۵۶:۴۶
سلاامنثر پارسی هم مثل شعر پارسی چند نمونه داره , سخت ترین نمونه اش اسمش مصنوع و متکلف هستش که نویسنده تلاش می کنه تا از آرایه های آنچنانی کلمات سخت و متروک و کلا هر چیزی که نوشته رو این شکلی کنه استفاده می کنه که نماینده ی این سبک همین کلیله و دمنه است
user_image
ما را همه شب نمی برد خواب
۱۳۹۷/۰۹/۲۲ - ۰۴:۰۲:۳۱
و حالا ماجرای جالبی هم داره کلیله و دمنه اصلا هندی بود برزویه طبیب از درباریان انوشیروان اگه اشتباه نکنم به پهلوی معاصر خودش ترجمه کردابن مقفع که ایرانی بود و ساکن عراق به عربی ترجمه اش کرد, این ابن مقفع انسان دانشمندی بود فقط کتاب می نوشت یا به عربی ترجمه می کرد , زمان آل عباس تو تنور زنده زنده سوزوندش !حالا نوشته ی پارسی از بین رفت و همین آقای منشی ترجمه ی ابن مقفع رو به پارسی ترجمه کرد
user_image
طهرانی اصل
۱۳۹۷/۰۹/۲۲ - ۱۱:۵۲:۵۹
عجببه بعضیا اصلا خوبی نیومده
user_image
ما را همه شب نمی برد خواب
۱۳۹۷/۰۹/۲۲ - ۱۳:۱۷:۲۹
خخخخخ نه اصلا ! واقعا خنده داره که بعضیای دیگه درس عبرت نمی گیرند و از کیسه ی خلیفه ! به اون بعضیا می بخشند !