نصرالله منشی

نصرالله منشی

بخش ۲

آورده‌اند که در ناحیتِ کشمیر مُتِصَیِّدی خوش و مَرغزاری نَزِهْ بود که از عکسِ رَیاحینِ او پَرِ زاغ چون دُمِ طاووس نمودی، و در پیش جمال او دم طاووس به پر زاغ مانستی

۲

درفشان لاله در وی چون چراغی

ولیک از دود او بر جانش داغی

۳

شقایق بر یکی پای ایستاده

چو بر شاخ زمرد جام باده

و در وی شکاری بسیار، و اختلاف صیادان آنجا مُتِواتِر. زاغی در حوالی آن بر درختی بزرگ گَشن خانه داشت. نشسته بود و چپ و راست می‌نگریست. ناگاه صیادی بدحال خشن‌جامه، جالی بر گردن و عصایی در دست، روی بدان درخت نهاد. بترسید و با خود گفت: این مرد را کاری افتاد که می‌آید، و نتوان دانست که قصد من دارد یا از آن کس دیگر، من باری جای نگه دارم و می‌نگرم تا چه کند.

صیاد پیش آمد و، جال بازکشید و، حبه بینداخت و، در کمین نشست. ساعتی بود، قومی کبوتران برسیدند، و سر ایشان کبوتری بود که او را مُطَوَّقه گفتندی، و در طاعت و مطاوعت او روزگار گذاشتندی. چندان که دانه بدیدند غافل‌وار فرود آمدند و جمله در دام افتادند. و صیاد شادمان گشت و گُرازان به تگ ایستاد. تا ایشان را در ضبط آرد. و کبوتران اضطرابی می‌کردند و هریک خود را می‌کوشید. مطوقه گفت: جای مجادله نیست، چنان باید که همگنان استخلاص یاران را مهم‌تر از تخلص خود شناسند. و حالی صواب آن باشد که جمله به طریقِ تعاون قوتی کنید تا دام از جای برگیریم که رهایش ما در آن است. کبوتران فرمان وی بکردند و دام برکندند و سر خویش گرفت و صیاد در پی ایشان ایستاد، بر آن امید که آخر درمانند و بیفتند. زاغ با خود اندیشید که: بر اثر ایشان بروم و معلوم گردانم که فرجام کار ایشان چه باشد، که من از مثل این واقعه ایمن نتوانم بود، و از تجارب برای دفع حوادث سلاح‌ها توان ساخت.

و مطوقه چون بدید که صیاد در قفای ایشان است یاران را گفت: این ستیزه‌روی در کار ما به جِد است، و تا از چشم او ناپیدا نشویم دل از ما برنگیرد. طریق آن است که سوی آبادانی‌ها و درختستان‌ها رویم تا نظر او از ما منقطع گردد، و نومید و خایِب بازگردد، که در این نزدیکی موشی است از دوستان من، او را بگویم تا این بندها ببرد. کبوتران اشارت او را امام ساختند و راه بتافتند و صیاد بازگشت. و زاغ همچنان می‌رفت تا وجه مخرج ایشان پیش چشم کند، و آن ذخیرت ایام خویش گرداند.

تصاویر و صوت

کلیله و دمنه به کوشش محمد روشن - ابوالمعالی نصرالله منشی - تصویر ۱۷۴
کلیله و دمنه به تصحیح مجتبی مینوی - ابوالمعالی نصرالله منشی - تصویر ۱۸۱
کلیله و دمنه به تصحیح آیت‌الله حسن‌زاده آملی - تصویر ۲۴۳

نظرات

user_image
مریم
۱۴۰۰/۰۲/۱۱ - ۰۴:۰۵:۵۱
در بیت دوم شعر تشبیه مرکبی زیبا و ملموسانه به کار برده شده که در آن گل سرخ رنگ شقایق که برر وی ساقه ی سبز رنگش است به جام باده ی سرخ رنگی که بر روی شاخ زمرد (گوهری سبز رنگ) مقرر است تشبیه شده
user_image
فرهود
۱۴۰۳/۰۵/۲۳ - ۱۲:۵۷:۰۸
درخت گشن یعنی درختی انبوه شاخه‌. درختی گشن برگ‌، بسیار شاخ  «اسدی‌» این قسمت به‌این شکل نیز نوشته شده‌: «در حوالی آن بر درختی کشن‌ (یا گشن‌)، خانه داشت.» که در اینصورت ممکن است کشن نام درختی سخت‌چوب باشد. بگفت این و برداشت گرز کشن (یا گشن‌). عثمان مختاری‌، شهریارنامه.