نصرالله منشی

نصرالله منشی

بخش ۳ - حکایت زاغی که خواست خرامیدن کبک بیاموزد

آورده‌اند که زاغی کبگی را دید که می‌رفت. خرامیدن او در چشم او خوش آمد و از تناسب حرکات و چستی اطراف او آرزو برد، چه طباع را به ابواب محاسن التفاتی تمام باشد و هر‌آینه آن را جویان باشند.

در جمله خواست که آن را بیاموزد، یک‌چندی کوشید و بر اثر کبگ پویید، آن را نیاموخت و رفتار خویش فراموش کرد چنانکه به هیچ تأویل بدان رجوع ممکن نگشت.

و این مثل بدان آوردم تا بدانی که سعی باطل و رنجی ضایع پیش گرفته‌ای و زبان اسلاف می‌بگذاری و زبان عبری نتوانی آموخت. و گفته‌اند که: جاهل‌تر خلایق اوست که خویشتن در کاری اندازد که ملایم پیشه و موافق نسب او نباشد.

و این باب به حزم و احتیاط ملوک متعلق است. و هر والی که او را به ضبط ممالک و ترفیه و رعایا و ترتیب دوستان و قمع خصمان میلی باشد در این معانی تحفظ و تیقظ لازم شمرد، و نگذارد که نااهل بدگوهر خویشتن را در وزان احرار آرد و با کسانی که کفاءت ایشان ندارد خود را هم‌تگ و هم‌عنان سازد، چه اصطناع بندگان و نگاه داشتن مراتب در کارهای ملک و قوانین سیاست اصلی معتبر است، و میان پادشاهی و دهقانی به رعایت ناموس فرق توان کرد، و اگر تفاوت منزلت‌ها از میان برخیزد و اراذل مردمان در موازنه اوساط آیند، و اوساط در مقابله اکابر‌، حشمت ملک و هیبت جهان داری به جانبی ماند و، خلل و اضطراب آن بسیار باشد، و غایلت و تبعت آن فراوان. مآثر ملوک و اعیان روزگار بر بتسانیدن این طریق مقصور بوده است.

زیرا که به استمرار این رسم جهانیان متحیّر گردند و ارباب حرفت در معرض اصحاب صناعت آیند و اصحاب صناعت کار ارباب حرفت نتوانند کرد و لابد مضرت آن شایع و مستفیض گردد، و اسباب معیشت کار ارباب حرفت نتوانند کرد و لابد مضرت آن شایع و مستفیض گردد، و اسباب معیشت خواص و عوام مردمان براطلاق خلل پذیرد و نسبت این معانی به اهمال سایس روزگار افتد و اثر آن به مدت ظاهر گردد.

این است داستان کسی که حرفت خویش فروگذارد و کاری جوید که در آن وجه ارث و طریق اکتساب مجالی ندارد. و خردمند باید که این ابواب از جهت تفهم برخواند نه برای تفکه‌، تا از فواید آن انتفاع تواند گرفت؛ و اخلاق و عادات خویش از عیب و غفلت و وصمت مصون دارد. والله ولی التوفیق.

تصاویر و صوت

کلیله و دمنه به کوشش محمد روشن - ابوالمعالی نصرالله منشی - تصویر ۳۲۸

نظرات

user_image
فاطمه
۱۳۹۴/۰۳/۰۳ - ۱۱:۵۳:۳۸
معنی اطراف در چستی اطراف او را ارزو برد چیست؟
user_image
ناشناس
۱۳۹۴/۰۹/۲۴ - ۲۳:۳۴:۳۴
(اطراف )به معنی (دست وپا )در بسیاری از متون ادبی امده در اینجا با توجه به پرنده بودن کبک به معنی (پا ) می باشد
user_image
توانای دانا
۱۳۹۷/۰۴/۲۸ - ۱۳:۲۳:۴۳
این داستان را نورالدین عبدالرحمن جامی در تحفه الاحرار سروده که شعری است با پند و اندرز و بر وزن مفتعلن مفتعلن فاعلن سروده شده است