
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۱۰۷
۱
آن دل که غم بتان ندارد
باغیست که باغبان ندارد
۲
چندش جویم که طایر کام
مرغیست که آشیان ندارد
۳
گم گشته عشق او چو عنقا
نام ار دارد نشان ندارد
۴
با فقر خوشم که نخل بیبرگ
بیم از ستم خزان ندارد
۵
سودیست که در زیان عشقت
سودی که زپی زیان ندارد
۶
ره رو چکند که وادی عشق
نقش پی کاروان ندارد
۷
دارد یارم هر آنچه خواهی
اما دل مهربان ندارد
۸
مشتاق کجا و دین و دنیا
عاشق غم این و آن ندارد
تصاویر و صوت

نظرات