
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۱۱۵
۱
گفتی او راست وفاپیشه بلی گر میبود
اندکی ایدل ازین حال تو بهتر میبود
۲
با من اکنون که بمهر است مرا حال این است
وه چه میکردم اگر یار ستمگر میبود
۳
گفتی ار چاره هجرانطلبی باش صبور
چاره صبر است بلی کاش میسر میبود
۴
چاره هجر که آنهم نکند میکردم
غیر مردن اگرم چاره دیگر میبود
۵
میگذشت آه چه بر جان خلایق مشتاق
روز حشر ار به شب هجر برابر میبود
نظرات