
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۱۱۷
۱
ناله به کوی او دلم بهر چه بس نمیکند
یار ستیزه کار من یاری کس نمیکند
۲
نیست به فکر سینهام گم شده دل که چون رهد
مرغ اسیر از قفس یاد قفس نمیکند
۳
گر نه ضعیف ما خود و همت ما بود قوی
بهر چه عنکبوت ما صید مگس نمیکند
۴
منع مکن ز نالهام کآنچه به من جدا ز تو
سوز فراق میکند شعله به خس نمیکند
۵
نیست دم مرا اثر ورنه قفای محملش
میکنم آنقدر که من ناله جرس نمیکند
۶
دل مگرت خبر دهد گاه ز حالم از تپش
ورنه ضعیف نالهام کار نفس نمیکند
۷
دل کشد از نگاه او آنچه به مست روز و شب
بیم جفای شحنه و جور عسس نمیکند
تصاویر و صوت

نظرات