
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۱۳۵
۱
روزی که مرغ وحشی دل با تو رام بود
نه نامی از قفس نه نشانی ز دام بود
۲
سرکش مشو ز ناز که گلچین روزگار
با گلبن آنچه کرد گل انتقام بود
۳
مردم ز آرزوی وصال تو کین ثمر
هرگز نگشت پخته و تابود خام بود
۴
میکش نیم کنون که مرا آفریدهاند
زان مشت گل که گاه سبوگاه جام بود
۵
افغان که گشت هاله خط بوته گداز
حسن ترا که غیرت ماه تمام بود
۶
شادم ز بیخودی که چه با غیر دیدمش
نشناختم که غیر کهو او کدام بود
۷
مشتاق لب به بند که افتاد در قفس
طوطی باین گناه که شیرین کلام بود
تصاویر و صوت

نظرات