
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۱۴۱
۱
شام شد زلف سیاه تو به یادم آمد
گشت طالع مه و ماه تو به یادم آمد
۲
دوش در بادیه رم کرده غزالی میگشت
گردش چشم سیاه تو به یادم آمد
۳
بر سر شاخ کله گوشه گل باد شکست
شکن طرف کلاه تو به یادم آمد
۴
خنجر غرقه به خون در کف مستی دیدم
تیغ خونریز نگاه تو به یادم آمد
۵
به خسی آتشی از جلوه برقی افتاد
حال خود بر سر راه تو به یادم آمد
۶
تیری آمد به هدف تند ز شستی مشتاق
سرعت ناوک آه تو به یادم آمد
تصاویر و صوت

نظرات