مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

شمارهٔ ۱۴۴

۱

خوش آنکه شمع خلوتم آن سروناز بود

وز هر که بود غیر منش احتراز بود

۲

سرگرم ناز او همه شب با من وز شوق

تا صبح کار من همه عجز و نیاز بود

۳

زین‌سان ز عشق خار نبودم که در برش

عشاق را بر اهل هوس امتیاز بود

۴

از مهر بود خصم کش و بوالهوس گداز

وز لطف دوست‌پرور و عاشق‌نواز بود

۵

فارغ ز منت می و ساغر به بزم شوق

من از نیاز سرخوش و آن مست ناز بود

۶

دایم چراغ خلوت من بود همچو شمع

وز رشگ غیر را همه سوز و گداز بود

۷

مشتاق رو کنون و به بیچارگی بساز

رفت آنزمان که یار ترا چاره‌ساز بود

تصاویر و صوت

نظرات