مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

شمارهٔ ۱۴۹

۱

یارم به کنار امشب آمد

جانی ز نوم به قالب آمد

۲

بازآ که چو ساغر پر از می

جانم ز غم تو بر لب آمد

۳

وصل تو به هجر شد مبدل

روزم رفت وز پی شب آمد

۴

از سوز غمت فغان که دوزخ

یک شعله ز تاب این تب آمد

۵

عشق استادیست کز ازل عقل

چون طفلانش به مکتب آمد

۶

تو ای مه مهروش که حالت

سرمایه رشک کوکب آمد

۷

آن مطلوبی که طالبان را

سودای تو عین مطلب آمد

۸

سیب زنخت که منزل او

بالای ترنج غبغب آمد

۹

گر نیمه شبی به دست مشتاق

آمد به هزار یارب آمد

تصاویر و صوت

نظرات